توماس جفرسون | |
---|---|
سومین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا | |
مشغول به کار ۴ مارس ۱۸۰۱ – ۴ مارس ۱۸۰۹ | |
معاون رئیسجمهور | آرون بر (۱۸۰۱–۱۸۰۵) جورج کلینتون (۱۸۰۵–۱۸۰۹) |
پس از | جان آدامز |
پیش از | جیمز مدیسون |
دومین معاون رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا | |
مشغول به کار ۴ مارس ۱۷۹۷ – ۴ مارس ۱۸۰۱ | |
رئیس جمهور | جان آدامز |
پس از | جان آدامز |
پیش از | آرون بر |
۱مین وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا | |
مشغول به کار ۲۲ مارس ۱۷۹۰ – ۳۱ دسامبر ۱۷۹۳ | |
رئیس جمهور | جرج واشینگتن |
پس از | جان جی (کفیل) |
پیش از | ادموند رندولف |
۲مین سفیر ایالات متحده آمریکا در فرانسه | |
مشغول به کار ۱۷ مه ۱۷۸۵ – ۲۶ سپتامبر ۱۷۸۹ | |
گمارنده | Congress of the Confederation |
پس از | بنجامین فرانکلین |
پیش از | William Short |
Minister Plenipotentiary for Negotiating Treaties of Amity and Commerce | |
مشغول به کار ۱۲ مه ۱۷۸۴ – ۱۱ مه ۱۷۸۶ | |
گمارنده | Congress of the Confederation |
Delegate to the Congress of the Confederation from ویرجینیا | |
مشغول به کار ۳ نوامبر ۱۷۸۳ – ۷ مه ۱۷۸۴ | |
پس از | جیمز مدیسون |
پیش از | ریچارد هنری لی |
۲مین فرماندار ویرجینیا | |
مشغول به کار ۱ ژوئن ۱۷۷۹ – ۳ ژوئن ۱۷۸۱ | |
پس از | پاتریک هنری |
پیش از | ویلیام فلمینگ |
Delegate to the دومین کنگره قارهای از ویرجینیا | |
مشغول به کار ۲۰ ژوئن ۱۷۷۵ – ۲۶ سپتامبر ۱۷۷۶ | |
پس از | جرج واشینگتن |
پیش از | John Harvie |
اطلاعات شخصی | |
زاده | ۱۳ آوریل ۱۷۴۳ شدول، ویرجینیا، آمریکای بریتانیا |
درگذشت | ۴ ژوئیهٔ ۱۸۲۶ (۸۳ سال) شارلوتزویل، ویرجینیا، ایالات متحده آمریکا |
آرامگاه | مانتیسلو، ویرجینیا، ایالات متحده آمریکا |
حزب سیاسی | حزب دموکرات-جمهوریخواه |
همسر(ان) | Martha Wayles (ا. ۱۷۷۲–۱۷۸۲) |
فرزندان | ۱۱, شامل مارتا و مری ۵ به همراه Sally Hemings including مدیسون و استن |
تحصیلات | کالج ویلیام و مری (بیای) |
امضا |
توماس جفرسون (به انگلیسی: Thomas Jefferson) (زاده ۱۳ آوریل ۱۷۴۳ در شهر شِدوِل مستعمره ویرجینیا – درگذشته ۴ ژوئیهٔ ۱۸۲۶) یکی از متفکرین اصلی و بنیانگذاران آمریکا (برای ترویج ایدهآلهای جمهوریخواهی در آمریکا)، نویسنده اصلی اعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکا و از ۱۸۰۱ تا ۱۸۰۹ میلادی دو دوره متوالی چهار ساله سومین رئیسجمهور آمریکا بود.
وی همچنین، باستانشناس، دیرینشناس و نویسنده بود. او دانشگاه ویرجینیا را در سال ۱۸۱۹ میلادی، بنیان نهاد.[۱]
توماس جفرسون در ۱۷۴۳ در مستعمره ویرجینیا در آمریکای بریتانیا در خانوادهای نزدیک به اشخاص برجسته ویرجینیا به دنیا آمد. وی سومین فرزند از هشت فرزند خانواده بود. مادر وی جین رندولف دختر ایشام رندولف (ناخدای کشتی و گاهی کشاورز) بود. پدر وی پیتر جفرسون از نژاد ویلزی یک نقشهبردار، کشاورز و بازرس کشاورزی البه مارله در ویرجینیا بود.[۲] زمانی که سرهنگ ویلیام رندولف در ۱۷۴۵ درگذشت پدر توماس وظیفه نگهداری از مزرعه تاکاهو، املاک ویلیام رندولف و پسر خردسال وی توماس مان رندولف را به دست گرفت. همان سال خانواده توماس به تاکاهو تغییر مکان دادند و به مدت ۷ سال در آن جا ماندند تا زمانی که به خانه خود در البه مارله بازگشتند تا در آن جا پیتر به مقام کلنلی (مقامی مهم در آن زمان) دست یابد.
در سال ۱۷۵۲ وی در مدرسهای محلی به مدیریت ویلیام داگلاس تحصیل کرد. وی در سن نه سالگی خواندن به زبانهای فرانسوی، لاتین و یونانی را آغاز کرد. در سال ۱۷۵۷ زمانی که چهارده سال داشت پدرش درگذشت و به وی ۲۰ کیلومتر مربع زمین و تعداد بسیاری برده ارث رسید. وی خانه خود را در آن جا بنا کرد که بعدها با نام مانتیسلو شناخته شد. از ۱۷۵۸ تا ۱۷۶۰ در مدرسه وزیر فرهیخته جمیز مائوری (James Maury) در گوردونزویل ویرجینیا به تحصیل پرداخت. با زندگی با خانواده مائوری از تحصیلات کلاسیک و تاریخ و علوم بهرهمند شد.
در سال ۱۷۶۰ وی در ۱۶ سالگی وارد کالج ویلیام و مری شد و در آنجا به تحصیل رشته حقوق زیر نظر استاد خود جورج وایت پرداخت و با بالاترین افتخارات فارغالتحصیل شد.[۲] سپس در دانشکده فلسفه همان دانشگاه، زیر نظر استاد خود ویلیام اسمال به مطالعه ریاضیات، متافیزیک و فلسفه پرداخت. ویلیام اسمال، توماس جفرسون را با نوشتههای نویسندگان تجربهگرای بریتانیا مانند جان لاک، فرانسیس بیکن و آیزاک نیوتن آشنا کرد. توماس جفرسون این سه نفر را «بزرگترین مردانی که جهان زاییدهاست» خواند. وی همچنین به نواختن ویولن و خواندن تاسیتوس و هومر روی آورد. وی در سال ۱۷۶۲ با بالاترین نمرات فارغالتحصیل شد و در ۱۷۶۷ به هیئت وکلای ویرجینیا پیوست.[۳]
در یکم اکتبر ۱۷۶۵ بزرگترین خواهر وی در سن ۲۵ درگذشت.[۴] توماس برای مدتی برای مرگ وی سوگوار بود. زیرا خواهر وی، خود نیز روشنفکر و همفکر توماس بود. وی هر سال با پروندههای قضایی زیادی سر و کار داشت.[۵] در ۱۷۷۲ با مارتا ویلز اسکلتون بیوه، ازدواج کرد و او را برای زندگی به یک خانه کوهستانی نیمساخته در مانتیسلو برد.[۲]
توماس جفرسون در سال ۱۷۸۵ و پس از بنجامین فرانکلین به عنوان سفیر آمریکا در امپراتوری اول فرانسه برگزیده شد. حمایت وی از افزایش اقتدار دولت مرکزی باعث شد تا جرج واشینگتن در سال ۱۷۸۹ وی را به عنوان وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا برگزیند. همدلی او با انقلاب فرانسه منجر به اختلاف با الکساندر همیلتون شد و کنارهگیری از این سمت در سال ۱۷۹۳ شد.[۲]
به روشنی مینوشت هر چند سخنران خوبی نبود اما در کنگره ویرجینیا از قلم به جای زبان برای بیان باورهای خود استفاده میکرد. او در ۳۳ سالگی اعلامیه استقلال آمریکا را طرحریزی کرد. در سالهای بعد تلاش او بر این بود که نظراتش را به واقعیت بدل کند. مهمترین کار وی در این سالها نوشتن لایحه آزادی مذهبی برای ایالت ویرجینیا بود که در ۱۷۸۶ تصویب شد. در زمان بروز اختلافات سیاسی در میان دولتمردان و دو حزب اصلی حزب دموکرات-جمهوریخواه و حزب فدرالیست، جفرسون رهبری جمهوریخواهان همدل با آرمانهای انقلاب فرانسه را بر عهده گرفت. توماس جفرسون مخالف فدرالیسم و دولت مرکزی مقتدر و مدافع حقوق ایالتها بود. در اوج درگیریهای حزبی توماس جفرسون در یک نامه محرمانه نوشت:[۲]
«من در حضور خدای سوگند خوردهام که دشمن همیشگی هرگونه خودکامگی در اندیشه بشر باشم».
با وجود عدم تمایل چندان برای نامزد انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۷۹۶ آمریکا شد. جان آدامز پیروز این انتخابات شد ولی جفرسون توانست برای معاونت ریاستجمهوری، رای کافی کسب کند. در آن زمان به دلیل نقصی که در قانون اساسی وجود داشت با وجود آنکه رقیب انتخاباتی جان آدامز بود، به معاونت او برگزیده شد.[۲]
در سال ۱۸۰۰ نقص موجود در قانون اساسی آمریکا باعث ایجاد مشکل جدیتری شد. درحالیکه جمهوریخواهان سعی داشتند رئیسجمهور و معاون او هر دو از حزب خودشان باشند جفرسون و آرون بر رای برابری برای رسیدن به مقام رئیسجمهور داشتند. در آن زمان بر اساس قانون اساسی، مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا مسئول رسیدگی و حل این مشکل بود. با وجود اختلافات گذشته، الکساندر همیلتون با جفرسون، از انتخاب جفرسون پشتیبانی کرد و بدین ترتیب توماس جفرسون به عنوان سومین رئیسجمهوری آمریکا برگزیده شد.[۲]
جفرسون نخستین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا است که مراسم تحلیف ریاستجمهوری خود را درشهر واشینگتن، دی.سی. به جا آورد. جفرسون علایق و مهارتهایی متفاوت در زمینههای مختلف از امور آموزشی گرفته تا معماری و موسیقی داشت. جفرسون در حالی دور دوم ریاست جمهوری خود را در سال ۱۸۰۹ به پایان رساند که تلاش کرده بود کشورش را از درگیر شدن در جنگهای ناپلئون در اروپا برحذر دارد.[۶] مهمترین وقایع در طول ریاست جمهوری وی خرید ایالت لوئیزیانا[۲] در ۱۸۰۳ و سفر اکتشافی لوئیس و کلارک (۱۸۰۶–۱۸۰۴) هستند.
از دیگر اقدامات او در دوران ریاستجمهوری میتوان به کاهش هزینههای ارتش و نیروی دریایی، کاهش بودجه، کاهش مالیات بر ویسکی، کاهش بدهیهای کشور تا یک سوم، و سرکوب دزدان دریایی مزاحم کشتیهای آمریکایی در دریای مدیترانه بودند. با اینکه در قانون اساسی آمریکا تبصرهای در مورد تملک اراضی جدید پیشبینی نشده بود، جفرسون در ۱۸۰۳ اقدام به خرید ایالت لوئیزیانا از ناپلئون بناپارت کرد.[۲]
توماس جفرسون به همراه مارتین ون بیورن تنها کسانی هستند که توانستهاند به عنوان دبیر دولت آمریکا، معاون رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا و رئیسجمهور آمریکا خدمت کنند.
به عنوان یک سیاستمدار فیلسوف وی حامی روشنگری بود و بسیاری از رهبران روشنفکر در بریتانیا و فرانسه را میشناخت. وی کشاورزان مستقل که در زمین خود کشت میکنند را به صورت نمونه ایدهآلی برای ارزشهای جمهوریخواهی میدید و معتقد بود که خط مشی سیاسی دولت باید به سود وی باشد.[۷] وی به شهرها و سرمایهگذاران بیاعتماد بود و طرفدار حقوق ملت و یک دولت فدرال به شدت محدود شده بود. دموکراسی جفرسونی به نام وی نامگذاری شدهاست. وی همچنین به همراه جیمز مدیسون پایهگذار حزب دموکرات-جمهوریخواه است که به مدت ۲۵ سال سیاستهای آمریکا را قبضه کرده بود. وی همچنین فرماندار ایالت ویرجینیا (۱۷۷۹–۱۷۸۱) در زمان جنگ و نخستین دبیر دولت آمریکا (۱۷۸۹–۱۷۹۳) و دومین معاون رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا (۱۷۹۷–۱۸۰۱) بود.
همانند دیگر بنیانگذاران آمریکا، توماس جفرسون، یک دادارباور بود که خرد را برتر از وحی انگاشته و دکترینهای سنتی مسیحیت، از جمله تولد عیسی از دختری باکره، گناه نخستین و رستاخیز مسیح را مردود و غیر منطقی میپنداشت. در عین اینکه جفرسون به انگارههای ارتدکس مسیحیت باور نداشت، مردی معتقد به اخلاقیات و معنویات بود.
تحت تأثیر شیمیدان و فیلسوف بریتانیایی، جوزف پریستلی، جفرسون بخشی از نبوغ شگفتانگیز و بی همتای خود را صرف شناخت ویژگیهای شخصیتی تاریخی مسیحیت، عیسای ناصریه کرد. جفرسون معتقد بود که پیام عیسی توسط یکی از حواریونش بنام «پولس» به همراه چهار نویسنده انجیل عهد جدید و اصلاحگران پروتستان، به ورطه فساد و تباهی کشانده شدهاست. بر اثر این نگرش، هنگامی که رئیسجمهور آمریکا بود، تیغی برداشته و به جان انجیل افتاد و قسمتهایی را که اشاره به معجزه و موارد ماوراءالطبیعه داشت از انجیل بُرید و به زبالهدان انداخت و تنها بخشهایی را دست نخورده گذاشت که به تمثیل و مسائل اخلاقی مربوط بود. حاصل و برآمد این کار، نوشتاری شد با فرنام «فلسفه عیسای ناصریه» و تأکیدی بر باور جفرسون که عیسی نه ملکوتی بود و نه الهی، بلکه آموزگاری بود برای عقل سلیم که تلاش خود را بر اخلاقیات متمرکز کرده بود. بعدها، بر پایه انجیلهای یونانی، لاتین، فرانسوی و انگلیسی، پژوهشی را به ثمر رساند با فرنام «زندگی و اصول اخلاقی عیسی» که به انجیل جفرسون شناخته میشود. او به یکی از دوستانش گفته بود: «من یک مسیحی واقعی هستم که پیرو دکترینهای اخلاقی عیسی است.» برای جفرسون، معجزه، پوچ و بیمعنی بود. او، پیامهای اخلاقی عیسی را مرکز ثقل باورهای خود قرار داده بود…[۸]
وی حامی جدایی دین از سیاست[۹][۱۰] و نویسنده قانون آزادی ادیان ویرجینیا بود. از دید جفرسون، جدایی دین از سیاست، راهی برای محو مذهب نبود. بلکه این کار، ضامن حفظ حقوق تمامی مذاهب در جامعه بود. او میان داشتن اندیشه مذهبی و اعتقاد به سکولاریسم تضادی نمیدید. او تلاش خود برای وارد کردن جدایی دین از نهاد دولت در قانون اساسی ایالات متحده آمریکا و اجرایی کردن آن در ویرجینیا از سال ۱۷۸۶[۲] را یکی از سه کار عظیم در همه عمر خود میخواند.[۱۰]
جفرسون در مانتیسلو بازنشسته شد تا بتواند زمان بیشتری برای فکر کردن دربارهٔ طرحهای بزرگ خود برای دانشگاه ویرجینیا داشته باشد. یک اشرافزاده فرانسوی بیان داشت که «او خانه و اندیشهاش را در بلندی قرار دادهاست که از آنجا میتواند جهان را با دید دیگری ببیند».
توماس جفرسون در چهارم ژوئیه ۱۸۲۶، درست پنجاه سال پس از امضای اعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکا که خود از پایهگذاران این اعلامیه بود در شهر مانتیسلو ایالت ویرجینیا در سن هشتاد و سه سالگی درگذشت.[۲]
او وصیت کرده بود که بر روی سنگ مزارش بنویسند: «بنیانگذار قانون آزادی مذهب و جدایی مذهب از حکومت و همچنین بنیانگذار دانشگاه ویرجینیا.»[۲]
توماس جفرسون، به عنوان یکی از بزرگترین چهرههای عصر روشنگری آمریکا، تابع سنت فیلسوفان سیاسی سرشناس زمانه خود مانند توماس هابز و نیکولو ماکیاولی بود که با تنظیم اندیشههای خود براساس دیدگاه فیلسوفان شاخص یونان باستان و روم باستان، تلاش میکردند پایههای ساختن نظام حقوقی و دولتی نوینی برپا کنند. رواداری مذهبی و عدم تحمیل دین رسمی توسط کوروش هخامنشی که در کوروشنامه توضیح داده شده الگویی برای برقراری سکولاریسم از دید جفرسون بود. جفرسون باور داشت که اگر کوروش موفق شده در جهان باستان با آن همه توحش و وجود فرقههای بدوی دینی که در نزاعی بیپایان با یکدیگر بودند، بیطرفی حکومت را در مقیاسی به گستردگی امپراتوری هخامنشی تضمین کند، امکان تکرار این کار در جهان مدرن نیز وجود دارد. از سوی دیگر در آغاز شکلگیری کشوری به نام «آمریکا» چون پایهها کلیپ های تاپ...
برچسب : نویسنده : رضا رضوی cliptop بازدید : 193